Facts + Figuress | Location | Lahijan , Gilan , Iran | Date Of Design | 2019 | Area | 1200 m2 | Height | 21.6 m | Status | Under Construction |
|
Description | | Many projects that architectural offices in Iran face these days have a common story. The client goes to the architectural office, with the municipal certificates of the architectural plan and the pre-designed structure, which sometimes the architects can succeed in changing the existing situation and sometimes they can't, and they are condemned to the limited design of the facade and minimal changes in the architectural plan. This project belongs to the second category.
We have been thinking for a while about what to do if we don't want to stop doing this kind of projects that belong to the second category!
In fact, if we consider the structural grid surrounded by existing buildings as an existing reality (picture A) And on the other hand, consider conventional designs in the construction process as an economic and non-negotiable reality from the employer's point of view (picture B) .
Is there any other chance to escape from this condemned condition and repetitive existing typology, which can be used as an opportunity for a little penetration and release of capacity for the benefit of the project, so that it does not suffer the inevitable fate of all similar projects! (Photo C
Question: In the end, the question is raised, what opportunities can be released in this existing structure that have probably been out of reach until now? Or has less attention been paid to it?
In response, it should be said, when a series of facilities are present and dominant in front of our eyes, there is a possibility that at the same time, facilities are absent and out of reach of our sight and observation.
A few years ago, in an experimental project, we focused on the issue that if we are focused on the opportunities available in the plan of a conventional residential space, is it possible that some facilities are absent and out of our reach!
One of the points that was interesting to us in studying this issue was that if we look at the "section" of that project at the same time, we will realize that usually the entire height in the section of a building is not needed for the functional and visual separation of the spaces in the plan. and we can divide the structure of these living spaces into a "one-third" and "two-thirds" field (picture below)
In fact, the primary "two-thirds" area is responsible for the physical and visual separation between spatial functions, while at the same time, the "one-third" area is not permanently accessible by the user (and his physiological needs).
It will definitely not bear more responsibility like the "two-thirds" area.
As a result, we were interested in thinking how this idea of focusing on the "one third" area of the project can increase the possibility of generating new capacities for the project in the structural grade typology of existing conventional apartments.
| | | بسیاری از پروژه هایی که این روز ها عموم دفاتر معماری در ایران با آن روبرو می شوند روایت یک داستان تکراریست، مشتری با یک پلان معماری و سازه محاسبه شده و تاییدیه های نظام و شهرداری به دفتر معماری مراجعه می کند که گاهی معمار با رایزنی با سازنده موفق به تغییر وضعیت موجود می شود و گاهی هم (نه)، سازنده با توجه به شرایطی تمایل به هیچ گونه دخل و تصرف و یا تغییر در متراژ و ماهیت سازه را نخواهد داشت و معمار به این محکوم خواهد شد که معماری را به طراحی یک پوسته در نما و طراحی داخلی با کمترین تغییرات در پلان تقلیل داده، این پروژه به دسته دوم تعلق دارد. ما مدتی به این موضوع فکر می کردیم که اگر نخواهیم از انجام این جنس پروژه ها که به دسته دوم تعلق دارد منصرف شویم چه باید کرد ! در واقع اگر ما گرید سازه ایی محاط شده در عموم بناهای موجود را به عنوان یک واقعیت موجود در نظر بگیریم و از طرفی پلان های متعارف و مرسوم در فرآیند ساخت و ساز را هم یک واقعیت مطلوب و اقتصادی و نه چندان قابل مذاکره از نگاه مشتری در نظر بگیریم و آن را به رسمیت بشناسیم ، آیا دیگر فرصتی برای گریز از این شرایط محکوم و تایپولوژی تکرار شونده موجود باقی می ماند که بتوان از آن روزن به عنوان فرصتی برای اندکی نفوذ و آزاد شدن ظرفیتی به نفع پروژه بهره برد تا به سرنوشت محتوم عموم پروژه هاي مشابه دچار نشود ! پرسش : در نهايت این سوال مطرح می شود که در این ساختار موجود چه فرصت هایی را می توان آزاد كرد كه احتمالا تاکنون از دسترس خارج مانده ؟ و يا كمتر به آن توجه شده باشد ؟ در پاسخ : باید گفت، وقتی که یک سری از امکانات در مقابل چشمانمان حاضر و مسلط هستند این احتمال وجود دارد که همزمان امکاناتی از دسترس دید و مشاهده ما غائب و خارج مانده باشند ! چند سال پیش در یک پروژه تجربی روی این موضوع متمرکز بودیم که اگر در زمانی که روی فرصت های موجود در پلان یک فضای سکونتی متعارف متمرکز هستیم آیا احتمال دارد که امکاناتی از دسترس دید و مشاهده ما غائب و خارج مانده باشد ! يكی از نكاتي كه در مطالعه اين موضوع براي ما جالب بود اين بود که اگر همزمان به “برش” آن پروژه نظر کنیم متوجه خواهیم شد که معمولا تمام ارتفاع موجود در سكشن یک ساختمان برای تفکیک عملکردی و بصری فضاهای موجود در پلان ، مورد نیاز نخواهد بود و می توان ساختار این سلول های زیستی را به یک حوزه “یک سوم” و “دو سوم” تقسیم کنیم که در واقع حوزه“دو سوم” ابتدایی، مسئولیت تفکیک فیزیکی و بصری میان عملکرد های فضایی را بر عهده دارد در حالی که همزمان حوزه “یک سوم” فوقانی به دلیل در دسترس نبودن دائمی توسط کاربر (ونیاز های فیزیولوژیکی اش) قطعا مسئولیت سنگینی همانند حوزه “دو سوم” بر عهده نخواهد داشت، بخش “دو سوم” محدوده ایست که کاربر در آن زیست دارد و نیاز هایش را در آن برطرف می کند ولی بخش “یک سوم” محدوده ایست که جنس نیاز کاربر در آن متفاوت است، دائما در دسترس نیست و قرار نیست تفکیک دید و عملکرد ها را همچون بخش “دو سوم” برعهده داشته باشد . در نتیجه به این موضوع علاقه مند شدیم که فکر کنیم چگونه این ایده یعنی تمرکز برحوزه “یک سوم” پروژه میتواند در تایپولوژی گرید سازه ایی آپارتمانهای متعارف موجود امکان تولید ظرفیت های جدید را برای پروژه افزایش دهد.
| |
|
|
|